جمعه، خرداد ۱۶، ۱۳۹۳

ناگزیری - گیل آوایی



سخت می شوی
سخت
سخت
سنگ حتی
اما ببین
ماندن گزیرِ تو شاید!،
کندن، ناگزیریِ سنگ است سختسرانه
سلانه سلانه غلتیدن
یا تاختِ بی کله، بی امان!
به تو نیست دوستِ من
این میانه کوه است و دشتی تا بی نهایت نگاهت!
کجای این میانه
مرزِ ماندن و کندن!،
بشورد یا بشوراند،
چه گزیری ات که ناگزیری ست
خواه ناخواه!
پس
دل به جاری پوم تاکِ رام و آرام
شمارش معکوسی ست!
سپس
بی
دل
به
خواه!
.
ناتمام

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر