سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۹۳

چه در نگاه تو داری که بی قرارِ تو ام - گیل آوایی



16اردیبهشت1393/ 6 مه 2014

چه در نگاه تو داری که بی قرارِ تو ام
چه کرده ای که چنین عاشقانه یارِ تو ام

ببین زچشم قشنگت چو باده می نوشم
هزار طرح قشنگی مرا که کارِ تو ام

به جانِ دلشده ام رقصِ شالیزارانی
نسیم مستِ بهاری مرا، کنار تو ام

تغزلی، غزلی، شورِ عشقی، زیبایی
شراره های دلی، مستِ آن شرارِ تو ام

غریب خاطره ام، غربتِ هَزارانم
هزار شوق دلی، عشوه ای، هَزار تو ام

چه کرده ای که هنوز هم اسیر دامم، وای!؟
چه بوده ای!؟ تو چه ای!؟ من چنین به کار تو ام!

دگر ز دوری ات ای شوق بودن، ای بی تا
قرار نیست مرا بین چنین هوار تو ام

به رقص باده نگاهِ تو می شود پیدا
خرامِ خلسۀ مستی، دریغ زارِ توام

به لب رسیده مرا جان کجا شدی، ای داد
ندانی غربتِ من، بی وفا، خُمارِ تو ام!

شبانِ منتظرم، همچو خاکِ من دوری
هوار زین همه غم، من در انتظارِ تو ام

چو باده وسوسه ای، حسِ مستیِ نابی
خروش خامُشِ شوقی، چه بی قرارِ تو ام!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر