یکشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۹۰

بی تو - گیل آوایی

بی تو
گیل آوایی
دسامبر2007

همه چیز آب می شود
جاری
چونان سیلابی که قرار باخته باشد
وقتی
لبخندت
دل
می جویاند

باد،  کدام دم رمیده بود از این دشت
که گلواژه های مرا نبرد
آه که همه ثانیه ها از تو بافته بودم
و کلام
بی کله می دوید
سراسیمه
سرریز
همه آواز بوده ام تا باد که آمد
به باد دهم
شاید از این گذار
در گذری دستی به افشان جتگلی ات
تاب دهی
کسی چه می داند
باد شاید دیوانه ی گیسوان تو بود
بیتاب تر از دل بی تاب من
که رمانه رمید وُ رفت
بی خبر از گُر گرفتگی ِ اینهمه انتظار
که تابم ربوده است

همه چیز آب می شود
کوه یخ باشد اگر
بغض رسوایی یک دنیا سکوت را هم
آب می کند

باز
واژه واژه ترا
بی باد و آفتاب و آب
تاب می دهم

وای اگر مستی ام بگذارد
 
این شعر را در یک وارسی ِ بایگانی ام، یافتم که برای نگهداشتن آن در وبلاگم، منتشر کرده ام

من مرا قربان - گیل آوایی

من مرا قربان1
گیل آوایی

آب و آینه
جنگل می کاود
شانه ی بجان آمده

تاب توفان نیمه جانیست
نفس نفس دمیدن
در لابلای انبوه

چنگ کدام آوای تو
پاره های فریاد می گفت
من که دیریست به باد داده ام
هر چه بود و نبود

خودناز وُ ناز ِ در خود رقص
شادی فریبنده ای
شیفتگی ات را بر ملا کرده است
آب و آینه
لج کرده اند از اینهمه بیهودگی

1- من مرا قربان اصطلاحی گیلکی و به کسان ِ از خودراضی گفته می شود

شبانه - گیل آوایی

شبانه
گیل آوایی
جون 2011

مثل واژه ی گم شده ای
در صفحه ی خط خطی اندیشه های من
نجوای غریبی
آواز می دهد
بودن  نبودنت

آشفته گشت ِ پروانه واریست
در فاصله ی لبخند وُ اخم

آب واگویای پریشانی من
در جاری  چشم براهی
هماره

اینهمه
یک سوی ماجراست
پرواز خیال را
به کدام واژه
بگویم!؟

وطن - گیل آوایی

وطن
گیل آوایی
خرداد1390

اندوه همه ی جهان
به کوله ی هر روزه بر دوش
بیراهه ی هزار فاجعه پیش ِ رو
اندازه ی یک گربه از این جهان
عشق من است
ملوس وُ لوس وُ هماره از پی تاخت،آه می کشد
خزر رو می شوید، پا در خلیج فارس
اشک شوق ِ همه ی نیاکان من است
موج افشان ِ اینهمه آب خیزان
پیر سپیدموی
گواه ماندگاری ماست
آی
وطن
چه بیتابانه می خواهمت

عشق است که ایرانوطنم ، می نازم - گیل آوایی

عشق است که ایرانوطنم ، می نازم
دل را به عزیز میهنم می بازم
کان بی وطنی که بر وطن می تازد
گو خاک وطن به جان و تن می سازم
…..
ای بی وطن این زمانه هم می گذرد
هر یاوه و هر خرافه هم می گذرد
ایران وطن ِ هماره پاینده ی ماست
نابوده تویی که لابه هم  می گذرد

جمعه، تیر ۰۳، ۱۳۹۰

در زندانهای اسلامی بیداد می کنند، ما چه می کنیم!؟ - گیل آوایی


قداره بندان الله در حکومت اسلامی ایران با بربریت ِ هماره شان به جان ایرانی ِ بجان آمده افتاده اند و روزی نیست که جنایت نیافرینند اما ایرانی ِ درون و برون مرز چه می کند!؟>>>  ادامه

سه‌شنبه، خرداد ۳۱، ۱۳۹۰

همه ی وزیر و و کیل و رئیس کنونی را هم عوض کنند چه روی می دهد!؟ - گیل آوایی


تصور کنید همه ی وزیران و کیلان و رئیسانی که بر سر کارند را هم عوض کنند، چه روی می دهد!؟ باور کنید وضع بدتر می شود که بهتر نمی شود! بجای هر دزد و ریاکار و چاپلوس کنونی، یک نفر دزدتر، ریاکارتر، چاپلوس تر و حتی جانی تر، بجایش می نشانند! مگر تا کنون چنین نکردند!؟>>>ادامه

شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۰

براستی اسلام چه از جان انسان ِ امروز می خواهد!؟ - گیل آوایی


>>>در ایران بلازده ی اسلام زده ی خونبار ِ ما، جنایت با روزمرگی و ریاکاری هولناکی جریان دارد.  در هر جای دیگری که نیروی سیاسی/فرهنگی/اجتماعی/اقتصادی و هر جهنم نشانی که بگویی از اسلام است، جنایت وُ نفرت وُ انتقام وُ دشمنی ِ هیستریک و غیرانسانی، نسبت به زن اعمال می شود تو گویی همان نا انسانی که به زن چنین برخورد وُ ملاک وُ معیاری روا می دارد از همین زن زاده نشده و مادر وُ خواهرش زن نبوده است و از آنجای کفتار در آمده است که چنین به زن می نگرد و جفا و جنایت می کند.>>>ادامه>>>

پنجشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۹۰

پیشنهاد: گروه ها و تشکلهای ملی داخل کشور، نمایندگان برون مرزی را معرفی کنند – گیل آوایی

بر کسی پوشیده نیست که حکومت اسلامی نسبت به هر نقطه ی راهبرانه ی مستقل سیاسی در داخل ایران بشدت حساس بوده و با تمام نیرو به قتل و ترور آن پرداخته و می پردازد  و از گردونه ی فعال راهبرانه ی سیاسی خارج می کند. یکی از ضعفهای اعتراضات سه  دهه از مبارزه با این حکومت، دور کردن اعتراضات از هسته یا تمرکز راهبرانه ی آنها بوده است. از این نگاه ضروریست پیوندی علنی و شناخته شده در برون مرز با معرفی و همبستگی داخل کشور شکل گیرد.>>>ادامه>>>

چهارشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۹۰

حکومت اسلامی مافیای تبهکاران اسلامیست – گیل آوایی

با همه ی آنچه که از سر گذرانده ایم باید به این نتیجه رسیده باشیم که حکومت اسلامی از باندهای تبهکار مافیایی تشکیل شده که هر یک برای حفظ موقعیت و صد البته سهم بیشتر از سرزمین پهناور ایران داشتن، به جان هم افتاده اند و بر روی هم چنگ و دندان می کشند. >>>  ادامه>>>

وبلاگ تاسیانه با سرودها و غزلهای گیلکی به روز شده است

به آگاهی ِ دوستداران ادبیات بومی ایران بویژه گیلکی می رسانم که وبلاگ تاسیانه ها با چندین سرود و غزلهای گیلکی به روز شده است. برای رفتن به ولاگ تاسیانه ها >>  اینجا >>> کلیک کنید

سه‌شنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۹۰

دلم به نام تو هر شب ستاره می جوید

دلم به نام تو هر شب ستاره می جوید
گیل آوایی
31 مه 2011


دلم به نام تو هر شب ستاره می جوید
به قطره قطره ی اشکم بهانه می پوید

گهی چو کودک بیتاب، های هایش است
گهی چنان که دل من زخانه می گوید

چه دانی در بدری، روزگار دور از خاک
بهانه ی تو ز شعر و ترانه می روید

نگاه کن که مرا همدمیست باده و آه
تن ِ ترا چو شراب ِ پیاله می بوید

هوای یار و دیار است با من ِ بی تو
تغزلی که زچشمم شبانه می شوید

به قطره قطره، نگاه تو می کنم تصویر
به قاب هق هق شب راه خانه می سوید

تو ای هماره ی بودن در این سترون، های
ترا چو خاک وطن بی بهانه می جوید

گیل آوایی بخروش و بسوز زین آتش
که آتش دل ما از زمانه می گوید



زنارواییِ این حاکمان کنیم فریاد - آوایی



زنارواییِ این حاکمان کنیم فریاد
فغان ز جور خدایانِ زور وُ استبداد

چو خنده می شکفد سربدار بر سر دار
چو شیشه می شکند حاکمان ِ  استبداد

چه جای یاس و فتادن به دام شیخ وُ شاه
بمان تو با من وُ با هم وطن کنیم آباد

وطن زخون عزیزان، زخاوران خونبار
چنین نمانَد اگر داد خواهیم،  داد

سرود ِماست رهایی بخوانیم این آواز
که جان میهن از این سروها شود آزاد

هراس جانی ی حاکم زهمدلی ی ماست
بیا که خشمِ فرو خورده می شود فریاد

به دادخواهی ی یارانِ خفته در دل خاک
هوار ماست به میدان بیا ستانیم داد

پنجشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۹۰

عوامفریبی غرب و جنایتهای حکومت اسلامی - گیل آوایی

براستی آدمی وا می ماند از اینهمه دو رویی، ریاکاری و عوام فریبی تو گویی اساس و پایه ی سیاست را جز منافع شخصی و کلان زالوهای مردم، چیز دیگری تشکیل نمی دهد. اخلاق سیاسی به بدترین شکل آن آلوده شده است. یکی از آتشهایی که مرا گیراند بیانیه ی اخیر کاخ سفید که از حکومت اسلامی( قاتل) می خواهد در مورد قتل هاله سحابی( مقتول) تحقیق کند. دو پهلویی این بیانیه از آنجاست که از یک سو حکومت اسلامی را مشروعیت می دهد و از آن می خواهد که در مورد قتلی که خودش مرتکب شده، تحقیق کند و از سوی دیگر گوشه ی چشمی به مردم ایران دارد که نسبت به مبارزه شان با آنان همراه است! و همین برخورد از سوی اروپا هم از دیرباز صورت می گیرفته و می گیرد و هنوز هم در بر همان پاشنه می چرخد>>>  ادامه>>>

چهارشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۰

حکومت اسلامی پدر را دقمرگ کرد و دختر را کشت و اصلاح طلبان اصلاح می کنند هنوز! واقعا کچلها در حکومت اسلامی همه زلفعلی اند ,گیل آوایی

پیش از هر چیز بگویم که اوینها و خاورانها و قتلهای زنجیره ای و کهریزکها وتجاوزها و فقر و غارت در حاکمیت خرافه مستان ِ جنگیر و رمال به رهبری ِ آیت اللهی تهی مغزتر و حقیر تر از همه شان، روزمرگی یک ملت و یک کشور است و این ماجرای خونبار پایانی نخواهد داشت مگر همه ی این حکومت ننگین سرنگون شود. چنین حکومتی نه تنها اصلاح پذیر نیست بلکه هر راه برون رفت که از درون این حکومت نموده شود، ره به همان قهقرای جهل و جنایت ِ تاکنون خواهد بود و اصلاح طلبان ِ همین حکومت در دایره ی بسته ی اسلام ناب محمدی که بخوانش باتلاق متعفن نفرت و خرافه و انتقام، گرد نکبت ِ همین حکومت چرخ می زنند.

حکومت اسلامی همه ی ابزار لازم برای یک حکومت در ساختن جامعه ای انسانی را سه دهه پیش داشت و با چنان ظرفیت و منابع ملی ایران، به نکبت امروز رسیده است. نکبتی که تردید و توهم حتی از ساده ترین باورمند این تفکر و باور باید زدوده باشد.   >> ادامه>>>

گفتم ای اشک به گرداب غمم می باری - گیل آوایی

گفتم ای اشک به گرداب غمم می باری
گیل آوایی
نیمه شب 1جون2011

گفتم ای اشک به گرداب غمم می باری
چون سبو  نیمه شبم را به سحر می آری

دل به دل نیست تو گویی به عبث می پایم
نه سواری، نه غباری، زچه ره می داری

دل هوایی شده  بر بال خیال است هنوز
رفته تا خاک رفیقی که سرش بر داری

آه از این اشک و از این نیمه شبان ِفریاد
وای از این داغ ِعزیزان، کِه دهد دلداری!؟

منم وُ غربت تلخی که در آن تنهایم
و تو می باری و غم بر لب من می کاری

شده آواز من امشب همه جانسوز ولی
نیست یاری که کند با دل من غمخواری

چه زمانیست که هر دلشده ای زندانیست
چه هواریست مرا روز و شبم شد زاری

ای هم آوای من آن گوشه زندان چه کنی
ای که فریاد منی مرگ بشوران باری

مرگ یکبار رفیقان، همه شیون یکبار
خاوران است دلم اشک وُ شب وُ بیداری