یکشنبه، بهمن ۱۱، ۱۳۸۸

بی برنامه یکشنبه ی من و دریا

بی برنامه یکشنبه ی من و دریا

حال و هوای غریبی است این روزها! تنها که باشی می نشینی بغضهایت را می شماری و به دریا هم بزنی، فریادت را
یکشنبه ی امروز مانند جمعه های ایران ِ آن زمانی ای بود که بودم، آخر هفته ای که هیچ برنامه ای با خود نداشت یا برای پر کردن آن، برنامه نگذاشته بودم. و این از آن روی بود که تا هم خلوتی کرده باشم با خودم، و هم خستگی را در کرده باشم.
ادامه<<<

آخر قدمی راست بنه ای همه جا کج

یک نفر در حکومت اسلامی پیدا نمی شود که یک حرف راست بزند. از آن رهبر حرامزاده اش خامنه ای بگیر تا پایین ترین ابله ای که از این حرامزاده ها نواله میگیرد. ببنید این جوجه خلخالی چه می گوید: آیت‌الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، با دفاع از اجرای برخی احکام صادره در مورد کسانی که آنها را از اعضای گروهک‌های محارب خواند، گفته است که این افراد «سلاح به دست گرفته و وابسته به گروهک‌های محارب و تروریست بوده و یا با مواد منفجره دستگیر شده بودند». به گفتاوری از رادیو فردا
آخه وقتی شکنجه می کنند تا اسیر به کار نکرده اعتراف کند، وقتی آدم می دزدند و می برند و می کشند، بعدش هم وصلش می کنند به هزار جای بی ربط! وقتی تجاوز می کنند و در روز روشن روی مردم معترض اسلحه می کشند و با ماشین روی پیکر زخمی می روند بعدش انکار می کنند و به دشمنانی که اصلا ساخته و پرداخته ذهن بیمار همین حرامزاده هاست! ربط می دهند! برای پاپوش درست کردن و اسلحه و نارنجک بار کردن یک نفری که اسیر خودشان است و اتهام بستن به آنان کار دشواری نیست! تازه اگر برای این ادعا واقعا نیازی به چنین صحنه سازی ها ببینند. محکومی که نه وکیل داشته، نه دادگاهی داشته، نه یک قانون مدنی بر دادگاهی حاکم بوده و نه اصولا قاضی ای با صلاحیت قضاوت به این محاکمه رسیدگی کرده، بعد چگونه این جوجه خلخالی چنین دروغ شاخداری می گوید آنهم عنوان آیت الله را هم دارد! واقعا اینها از کدام گور متعفنی در آمده اند و از جان ما ایرانی ها چه می خواهند!؟

روزگار غم انگیزیست یاران

روزگار غم انگیزیست یاران
گیل آوایی
ژانویه 2010

خاوران ها
لاله زارانند
سیاووشان خاک
ناروایی یک تاریخ
شاهدانند

پنجشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۸

خاک وطن با برگردان انگلیسی

این شعرم را پیشتر منتشر کرده بودم اما امروز به مناسبت روز شعر در هلند آنرا به انگلیسی برگردانده ام و اینجا منتشر می کنم

خاک ِ وطن!

گیل آوایی

بودن نبودن

23اکتبر2009

بودن یا نبودن

کوچه های خاطره می داند

نگاه های باخته آشنایی

ادامه<<<

چهارشنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۸

حکومت اسلامی، گاو و چلو کباب

بقول ما گیلکها " هرچی آدم نخوایه حرف بزنه ولی آدمه تکه پالو به گب آیه!" حال ماجراهاییست که در کشور بلازده ی ما می گذرد. مثلا همین ماجرای اخراج استاتید دانشگاه که یکی از آنها خانم صبا واصفی است، آدمی را به حرف می آورد. چرایی این برخوردها بماند ولی گفتآوری ِ این بانوی محترم ( صبا واصفی) را بگذارید در مقابل گردن کلفتهای مفتخوری که به جان ملت افتاده اند مثل خامنه ای، جنتی، یزدی، و تحفه ی به هم نرس اش احمدی نژاد، آیا مثل این نیست که بخواهی جلوی گاو چلوکباب بگذاری!؟
«« یا در برابر این نگاه انسانی سهراب، که روی پل دخترکی بی پاست. دب اکبر را بر گردن او خواهم آویخت. هر چه دشنام از لب‌ها بر خواهم چید. هر چه دیوار از جا خواهم کند. من گره خواهم زد چشمان را با خورشید، دل‌ها را با عشق ....»
خودتان قضاوت کنید!!!باور نمی کنید، امتحان کنید! ریسکش با خودتان

صاحب زمان و چوب در آستینش کردن

مهدی طائب : ایرانی‌ها برای مأموریت استقرار حکومت امام زمان انتخاب شده‌اند
باید به این جاکش گفت که بر پدر مادر دروغگو لعنت!!! آخه مردک هر چرت و پرتی که به کله پراز بدتر از پشکلت آمد بزبان می آوری!!! شماها که به خودتان هم رحم نمی کنید و واجبی می خورانید بعد حکومت به صاحب زمان تحویل می دهید!؟ با این وضعی که بوجود آورده اید، چوب در آنجای صاحب زمان هم بکنید ظهور نخواهد کرد تا چه رسد به حکومت کردن!! اگر صاحب زمان آمدنی بود!!! تا حالا آمده بود و خواهر همه تان را عروس کرده بود

ماجرای گوساله و گاو و صاحب زمان

احمدى نژاد دستگاه قضايى ايران را به داشتن «روحيه ديكتاتورى» متهم كرد
یک نفر نیست به این ابله بگوید که کل ِ حکومت اسلامی دیکتاتور است. یک نمونه کامل دیکتاتوری ای که از نوع سیاهترین و خونبارترینش هم است
نمی دانم این بیچاره ای که هم راه رفتن خود را از یاد برده و هم ادای کسی که در چنین جایگاه مدیریتی است، به حرفهایی که خودش می زند، لحظه ای فکر می کند که معنی دیکتاتوری چیست وبا آنچه در حکومت اسلامی می گذرد چه فرق می کند!؟
می گویند تا گوساله گاو شود!!! دل صاحبش آب شود، مصداق این احمدی نژاد است و صاحب زمانی که او هاله ی نورش را دیده است

سه‌شنبه، بهمن ۰۶، ۱۳۸۸

از حسین و یزید گفتن بس کنید! از همین خامنه ای قاتل بگویید

از حسین و یزید گفتن بس کنید! از همین خامنه ای قاتل بگویید

با اینهمه رسوایی و جنایتی که هر روزه در حاکمیت اسلامی روی می دهد. با اینهمه زندان و شکنجه و قتل و تجاوز و دزدی و دروغهای شاخداری که از ریز و درشت مدعیان اسلام و مسلمانی از آن ولی وقیح اش گرفته تا نوچه های ریز و درشتش، سر می زند، تا کی می خواهید از صحرای کربلا و حسین و یزید بگویید!؟ اینهمه از حسین یزید و علی و نهج البلاغه و گم شدن خلخالی از پای زنی نصارا و برادر کور ِ علی، عقیل و چه و چه ماجراها گفتید و گلوها ترکاندید! همین شد! همین حکومت نحس! همین حکومتی که دروغ و ناروایی و ناراستی و خیانت و خرافه و بلاهت سرتاپایش را گرفته است.
ادامه<<<

یکشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۸

دریاب دمی که با طرب می گذرد، گیل آوایی

دریاب دمی که با طرب می گذرد

شب شعر در دانشگاه لایدن

گیل آوایی

هنوز از حال و هوای شب خوبی که داشتیم، بیرون نیامده بودم. چند لحظه ای نمی گذشت که با هم خدا حافظی کرده بودیم. به نسیم فکر می کردم که چقدر باید احساس زلالی داشته باشد که با نوای اصیل گیلکی که شور و دلتنگی خاصی در آدمی می گیراند، اشکش در آمده باشد. به کوشیار فکر می کردم که به هلندیهای در گذر، چنان هشدار داده بود که جای دوچرخه سوارها نیست! وخنده ام گرفته بود از واکنشی که داشتم و او با شیطنت دلچسبی لبخند می زد وقتی که گفتم :

ادامه<<<

چهارشنبه، دی ۲۳، ۱۳۸۸

همه هستند وُ ولی نیست کسی، گیل آوایی

زتو آری خبری نیست
رفیق
اگر هم هست
زمانی، گاهی
مهربانی ِ ترا
چو لب ِ تشنه لبی بر ساغر
می چشم واژه زلال تو که گویی
هایی

چهارشنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۸

انتخابات آزاد و آزادی اجتماعات در حکومت اسلامی، ماجرای منار و گنجشک ,گیل آوایی

انتخابات آزاد و آزادی اجتماعات در حکومت اسلامی، ماجرای منار و گنجشک
گیل آوایی
درس بزرگی که دوران اختناق و سانسور در پیش ازانتحار 57 به همه ما داده و می دهد این است که اگر نا آگاهی از فکر و برنامه و چند و چون دستیابی به جامعه ای که اسلام سیاسی به پرچمداری خمینی جنایتکار، ما را در باتلاق خرافه و جهل و حکومت صاحب زمانی، گرفتار کرده است؛ وحشگریها و سرکوب جنایتکارانه ی حکومت اسلامی در شرایط کنونی نباید ما را از آنچه که سی سال است همه ما را بجان آورده، دور نماید تا در همان دایره خفقان آور خمینی و اسلام سیاسی راه چاره بجوییم که هیچ نیست مگر از چاهی به چاه دیگر افتادن

جمعه، دی ۱۱، ۱۳۸۸

به روز شدن وبلاگ ِ گیلکی

وبلاگ ِ گیلکی ام " تاسیانه ها" با سه غزل گیلکی به روز شد. برای باز کردن آن اینجا یا روی عنوان این نوشته کلیک کنید